سراج24: بازخوانی سناریوی دوگانه «تحقیر ملی» و «تخریب ملی» در مذاکرات و توافق هستهای/ بازی در پازل شیطان
مقدمه
در بخش اول یادداشت که با عنوان «تهدید، تحریم و تحمیل، پازل آمریکا برای تحقیر ایران» منتشر شد، به نقش همافزای تهدید و تحریم در نبرد محاسبات و ایجاد اشتباه محاسباتی اشاره گردید. اینک در بخش دوم یادداشت، سناریوهای آمریکایی «تحقیر ملی» و «تخریب ملی» مورد بازخوانی قرار میگیرد. در این یادداشت امکان بازی معتقدان به تعاملگرایی در سناریوهای آمریکا (بازی در پازل شیطان) نیز بررسی خواهد شد.
و در ادامه نوشتار به راهکارهای مقابله با سناریوهای آمریکایی «تحقیر ملی» و «تخریب ملی» هم اشاره میگردد. همچنین در بخش سوم یادداشت، با رمزگشایی از چرایی بازی تعاملگرایان به بازی در پازل شیطان، جعبه سیاه هر توافقی به هر صورت و قیمت ممکن مورد بازخوانی و بررسی قرار میگیرد.
بخش دوم/
بازخوانی سناریوی تحقیر ملی:
در چارچوب سناریوی تحقیر ایران، تهدید و تحریم در نبرد محاسبات، منجر به ایجاد اشتباه محاسباتی و زمینه تحمیل اراده طرف آمریکایی را فراهم میسازد. در این سناریو ایران ملزم به توافق در ذیل فصل هفتم منشور ملل شده و عملاً اجرای چند مرحلهای آن را میپذیرد.
هدف اصلی از عملیاتی ساختن این سناریو، ساخت چهرهای تحمیل پذیر و تحقیرآمیز از ایران است که در دور تسلسل میان تهدید و تحریم به تغییرات تحمیلی گردن مینهد تا شاید به فرجام لغو تحریمها برسد.
طراحان و کارگزاران سناریوی تحقیر ایران، تحقق این سناریو را در چهار مرحله به انتظار نشستهاند.
مرحله اول: توافق از طریق قطعنامه جدید شورای امنیت ذیل فصل هفتم منشور ملل.
مرحله دوم: انجام بازرسیهای خاص بهمنظور راستی آزمایی ایران در اجرای تکالیف معین در توافق.
مرحله سوم: فزاینده ساختن مطالبات و تحمیلها برای لغو تحریمها.
مرحله چهارم: ایجاد لبه پرتگاه جنگ برای تحقق کامل اهداف سناریو
مرحله اول سناریو تحقیر ملی:
در مرحله اول سناریوی تحقیر ایران، توافق در چارچوب قطعنامه شورای امنیت و در ذیل فصل هفتم منشور ملل، این موضوع را به ایران و افکار عمومی تحمیل و القاء میسازد که تلاشهای ایران در موضوع هستهای تاکنون برای صلح و ثبات جهانی خطرآفرین بوده است مرحله اول سناریو به تحریمهای غربی و قطعنامههای غیرقانونی شورای امنیت علیه ایران عملاً جنبه قانونی و حقوقی میبخشد و آنها را مشروع جلوه میدهد.
همچنین مرحله اول سناریو اثبات کارآمدی رژیم تحریمها و استمرار آن را بهعنوان یک ابزار راهبردی به تصویر کشیده و آن را دائمی میسازد. در حقیقت طرفهای غربی با توافق در فرآیند مذکور سعی میکنند تضمینهای محکم و پرهزینهای را به ایران تحمیل میکنند که تخطی از آنها جمهوری اسلامی ایران را با دو موضوع مواجه کند.
- تشدید تحریمهای مشروعیت یافته که خود ایران نیز وجاهت قانونی آن را پذیرفته است
- فزاینده شدن تهدیدات و قرار گرفتن ایران در لبه پرتگاه جنگ در یک فرآیند حقوقی
اجرایی شدن مرحله اول سناریو باعث میگردد که آمریکا ازاینپس مجبور به پرداخت هزینه اجماع علیه جمهوری اسلامی ایران نباشد و این هزینه عملاً به خود ایران تحمیل خواهد شد؛ بنابراین مرحله اول سناریو، به فرآیند تغییر و تحقیر ایران جنبه حقوقی و مشروعیت میبخشد و در ادامه نیز، تکالیف سنگینی به ایران تحمیل میشود که فهرست بلندبالای آن عبارت است از:
1- تغییر راکتور اراک و عدم بازفراوری پلوتونیم در این مرکز
2- محدود شدن هرچه بیشتر سانتریفیوژهای ایران در نطنز
3- نمادین شدن تحقیق و توسعه برنامه هستهای ایران در فردو
4- اکسید شدن ذخایر مواد غنیسازی شده تا سقف حدوداً 300 کیلوگرم
5- فریز شدن برنامه هستهای ایران برای مدت طولانی
6- پذیرفتن بازرسیهای گسترده و خاص از برنامه هستهای و مراکز نظامی
7- بازجویی (مصاحبه) از دانشمندان و مسئولین هستهای و نظامی ایران
8- طولانی شدن زمان بازگشتپذیری ایران از طریق تغییر چیدمان سانتریفیوژها از ردیفهای 164 تایی به ردیفهای 84 تایی
مرحله دوم سناریوی تحقیر ایران:
در مرحله دوم سناریوی تحقیر ملی، بهمنظور راستی آزمایی پیرامون انجام تکالیف معینشده در توافق، جمهوری اسلامی ایران میبایست گستردهترین و خاصترین نظارتهای سرزده را بر برنامه هستهای و مراکز نظامی خود اجرایی سازد.
همچنین در این مرحله بازرسان آژانس، به بهانه راستی آزمایی و تلاش ایران برای اعتمادسازی، میباید امکان و اجازه یابند تا از دانشمندان و مقامات نشان شده هستهای و نظامی کشورمان بازجویی (مصاحبه) نمایند.
در مرحله دوم سناریو، قابلتصور است که بازرسیها و بازجوییها نامحدود باشد و بهصورت تدریجی نیز اماکن و افراد بیشتری در خلال بازرسیها و اطلاعات پرورشیافته، در فهرست بازرسی و بازجویی قرار گیرند.
از آنجا که این مرحله راستی آزمایی ایران و شفافسازی اقدامات جمهوری اسلامی است، عدم همکاری با بازرسان آژانس میتواند آثار و تبعات را در برداشته باشد که اینچنین روایت میگردد:
- گستردهتر شدن بازرسیها و بازجوییها به بهانه پنهانکاری و عدم شفاف طرف ایرانی
- طولانی ساختن فرآیند راستی آزمایی و اعتمادسازی
- منفعل ساختن ایران برای عبور از این مرحله جهت رسیدن هرچه زودتر به مرحله لغو تحریمها
همچنین قابل پیشبینی است که مرحله دوم سناریو تا جایی ادامه خواهد یافت که تمامی مجهولات سرویسهای اطلاعات غرب پیرامون توانمندیها و پیشرفتهای نظامی ایران به معلومات تبدیلشده و برآوردهای راهبردی آنان تکمیل گردد. در واقع این بازرسی عملاً میخواهد مشت بستهشده جمهوری اسلامی ایران پیرامون توانمندیها و مقدوراتش را بازنماید. بدیهی است در این شرایط کشف توانمندیها از یکسو آنان را حساستر نموده و از سوی دیگر بازرسیها را دامنهدارتر خواهد کرد.
در رابطه با بازرسی ذکر چند نکته قابلتأمل خواهد بود:
1- به استناد سابقه همکاری جمهوری اسلامی ایران با بازرسان آژانس، نمیتوان تصویر و حد مشخصی را برای این مرحله تصور نمود.
2- کشف اطلاعات و اسرار طبقهبندیشده مخاطرات امنیتی برای مراکز و دانشمندان ما به دنبال خواهد داشت همچنان که توسط همین بازرسیها دانشمندان هستهای کشورمان شناسایی و سپس به شهادت رسیدند و در بعضی مراکز نیز خرابکاری سایبری و یا امنیتی رخ داد.
3- این مرحله به عوامل سرویسهای اطلاعاتی غرب این امکان را میدهد تا در پوشش بازرسان آژانس با کمترین هزینه، بزرگترین پروژه جاسوسی در ایران را بهصورت رسمی و حقوقی و از موضع بالا انجام دهند.
4- پذیرش بازرسیهای خاص و گسترده تداعیکننده مدل عراق برای جمهوری اسلامی ایران میباشد. اجرای رژیمهای خاص و گسترده بازرسی در عراق، پس از مدتی این کشور را به میان شعلههای یک جنگ خانمانسوز کشاند.
مرحله سوم سناریوی تحقیر ایران:
در سناریو آمریکا، لغو تحریمها بهصورت مرحلهای، آنهم پس از تحمیل مطالبات فزاینده به جمهوری اسلامی ایران، پیشبینیشده است که برخی از آنها را هماکنون نیز میتوان به شرح زیر روایت نمود:
- فزاینده شدن مطالبات پیرامون موضوع حقوق بشر برای لغو تحریمها
- قرار گرفتن توانمندی موشکی ایران بر روی میز بهعنوان پیششرط جدید برای لغو تحریمها
- حمایت ایران از مقاومت اسلامی و بهانهتراشی برای عدم لغو تحریمها
در این مرحله از سناریو، لغو تحریمها بهمثابه هویج اشتهاآوری خواهد بود که حتی تحمل ضربات متعدد چماق نیز نمیتواند امکان رسیدن به آن را مهیا سازد.
بهعبارتدیگر در این مرحله، ایران در یک دور تسلسل تحقیرآمیز، باید همواره هویجهای اشتهاآور را از طرفهای آمریکایی – اروپایی درخواست نموده و آنان نیز هر بار با فروکوفتن چماق تهدید، خواستههای بیشتری را به ایران تحمیل نمایند.
مرحله چهارم سناریوی تحقیر ملی:
در مرحله چهارم سناریوی آمریکایی، میبایست ایران در بین وضعیت بد و بدتر قرارگرفته و بهناچار در این میان وضع بد را پذیرفته تا از قرار گرفتن در وضعیت بدتر جلوگیری نماید.
در این مرحله پذیرفتن مطالبات جدیدتر وضعیت بد و قرار گرفتن در لبه پرتگاه جنگ وضعیت بدتر روایت میگردد.
قابلتصور است در این مرحلهی ایجاد دور تسلسلی از وضعیت بد و بدتر و قرار دادن ایران در میان این دور تا جایی ادامه خواهد یافت که طرفهای آمریکایی – اروپایی بتوانند اهداف خود را بهطور کامل دستیافتنی نمایند.
بررسی روند مذاکرات و عملکرد تعاملگرایان (جریان انفعال) در تناظر با سناریوی تحقیر ملی، این دغدغه را ایجاد میکند که اشتباه محاسباتی، تعصب و همیتهای نابجا و خود را نیازمند به هر توافقی ساختن، ممکن است تعاملگرایان را در ورطه سقوط در پازل شیطان قرار دهد که در این صورت، مخاطرات جدی برای منافع ملی و امنیت ملی به وجود خواهد آورد.
بازخوانی سناریوی تخریب ملی:
سناریو دوم آمریکا در مذاکرات و توافق هستهای، سناریوی تخریب انسجام و وحدت ملی است. این سناریو در کنار سناریوی اول بهعنوان مکمل عمل خواهد کرد. هدف از اجرای این سناریو ساخت تصویری بیثبات از محیط داخلی برای پذیرفتن تغییرات تحمیلی از بیرون است. سناریوی تخریب در دو فاز طراحیشده است که هرکدام از آنها در شرایط معین و مشخص، عملیاتی خواهند شد.
- فاز اول در شرایط توافق
- فاز دوم در وضعیت عدم توافق
عملیاتی شدن فاز اول سناریوی تخریب ملی، منوط به توافق و اجرایی شدن سناریوی تحقیر ملی است. این سناریو را اینگونه میتوان روایت دهی کرد. طراحان و کارگزاران سناریوی آمریکایی تخریب ملی پس از توافق تحقیرآمیز، دوقطبی شدن در فضای سیاسی و اجتماعی را به انتظار خواهند نشست سپس با توسعه این دوقطبی، تلاش میکنند شکاف ملی را به وجود آورده و تخریب ملی را به منصه ظهور رسانند تا روند تغییرپذیری از درون تسریع گردد.
در این سناریو برای فاز اول اهداف زیر قابلتصور میباشد:
- تبدیل دوقطبی سیاسی و اجتماعی پیرامون توافق به یک صورتبندی سیاسی و اجتماعی در صحنه انتخابات مجلس دهم
- فزاینده ساختن مطالبات ساختارشکنانه از طریق صورتبندی جدید در حوزههای مختلف
- مدیریت ادراک و برداشت جامعه پیرامون حل مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه از طریق شرطی ساختن جامعه و اجرای مراحل توافق
- ایجاد حاکمیت دوگانه از رهگذر انتخابات مجلس دهم و نتیجه آن پیرامون اهداف و منافع ملی
- بهرهگیری از نقش شتاب دهندگی (کاتالیزوری) حاکمیت دوگانه در اجرایی ساختن سناریوی تحقیر ملی
- هدایتگری صحنه برای نهادینهسازی تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران در حوزههای خارجی و داخلی
فاز دوم سناریوی تخریب ملی را نیز اینچنین میتوان روایت دهی کرد. از منظر طراحان و کارگزاران سناریوی تخریب ملی، تعاملگرایان (جریان انفعال) که خود را بهشدت نیازمند هر توافقی به هر صورت و قیمت ممکن ساختهاند در شرایط عدم توافق با دو وضعیت مواجه میشوند. از یکسو خود را در برابر مطالبات عمومی و عدم تحقق وعدههای دادهشده میبینند و از سوی دیگر میبایست پاسخگوی فرصتهای سوخته شده باشند.
ارزیابی پیرامون جریان انفعال و کدخدا پذیر نشان میدهد که مهمترین نگرانی آنان ریزش پایگاه اجتماعی عاریتی و شرطی شده است ازاینرو با این ملاحظه، ممکن است تعاملگرایان با اشتباه محاسباتی مجدد، عملاً وارد بازی در پازل شیطان شوند. در این رابطه تلاش برای فرار به جلو با دوقطبی میخواستیم – نگذاشتند دور از انتظار نخواهد بود. در چنین شرایطی، تعاملگرایان با شوت کردن توپ به زمین عزت طلبان و مخالفان توافق تحقیرآمیز، با برچسب زدن و تخریب، آنان را بر جایگاه متهم خواهند نشاند.
دوقطبی میخواستیم – نگذاشتند در آستانه انتخابات مجلس دهم میتواند، منجر به ظهور صورتبندی سیاسی اجتماعی جدیدی شده و عملاً فاز دوم سناریو تخریب ملی را در مسیر روایت دهی فاز اول قرار دهد.
نتیجه:
بنابراین دو سناریوی ترکیبی و همافزا تحقیر ملی و تخریب ملی، اقتدار، امنیت و انسجام ملی ایران را نشانه گرفته است. در سناریوی تحقیر ملی، ساخت تصویری تحقیرآمیز از ایران موردنظر طراحان سناریو است و همزمان نیز ساخت تصویری بیثبات از محیط داخلی ایران، در دستور کار قرار میگیرد. از نظر طراحان سناریو، عملیاتی شدن همزمان دو سناریوی تحقیر ملی و تخریب ملی، جمهوری اسلامی ایران را در دو صحنه بیرونی و درونی منفعل میسازد و با فشار جنگ نیابتی، ایران وادار به اشتباه محاسباتی مجدد و تغییر رفتار میگردد.
راهکارهای مقابله با سناریوهای آمریکایی تحقیر ملی و تخریب ملی:
سناریو خوانی و سناریوسازی خوانشی تحلیلی است از رخدادها و رویدادهای آینده که قابلیت روایت دهی داشته باشد. سناریوسازی علاوه بر آیندهنگری و تصویرسازی از آینده به سیاستگذاری در حوزههای مرتبط با امنیت ملی و مدیریت ادراک و برداشت جامعه نیز کمک شایانی میکند.
ازاینرو پس از ترسیم وضعیت آینده میبایست از طریق راهکارهای مناسب و آیندهنگاری، از یک طرف از وقوع آینده نامطلوب پیشگیری نمود و از طرف دیگر باید تمهیداتی را اتخاذ کرد که آینده مطلوب محقق گردد.
در این رابطه راهکارهای زیر میتواند موردتوجه باشد:
1- افشاء و سوزاندن سناریوهای خوانش شده پیرامون رخدادها و رویدادهای آینده (افشاگری)
2- مختل ساختن حرکت پیشرانهای مؤثر در عملیاتی شدن سناریو (پیشرانهای داخلی و خارجی)
3- به تصویر کشانیدن مخاطرات و آثار و تبعات سناریوهای نامطلوب آینده برای جامعه (روشنگری)
4- هشدار و انذار به جریانهایی که ممکن است خواسته یا ناخواسته وارد بازی در سناریو و پازل طراحیشده گردند
5- طراحی و ساخت تصویر آینده مطلوب (توافق عزتمندانه) اقناع و گفتمان سازی و مطالبه گری برای محقق ساختن آن
با این توضیحات به نظر میرسد برای مقابله با سناریوهای آمریکایی «تحقیر ملی» و «تخریب ملی»، میبایست مطالبه توافق عزتمندانه را در مقابل توافق تحقیرآمیز و حفظ انسجام ملی را در برابر تخریب ملی قرار داد.
در این میان ترسیم ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای توافق خوب و عزتمندانه که متضمن امنیت ملی و منافع ملی باشد، در ایجاد وفاق عمومی برای تولید قدرت ملی و تحقق توافق خوب میتواند مؤثر باشد.
بر این اساس مطالبه لغو همزمان همه تحریمها در هنگام توافق و عدم پذیرش بازرسیهای خاص و تحقیرآمیز، از مهمترین ابعاد و مؤلفههای توافق عزتمندانه است که میتواند وفاق ملی و قدرت ملی را برای مقابله با سناریوهای تحقیر ملی و تخریب ملی ایجاد نماید.
سخن پایانی:
این نوشتار را با فرازی از فرامین امام راحل عظیمالشأن به پایان میبریم آن ودیعه الهی و حقیقت همیشه زنده میفرمایند:
«نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهان خواران تا کی و تا کجا ما را تحمل میکنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. بهیقین آنان مرزی جز عدول از همه هویتها و ارزشهای معنوی و الهیمان نمیشناسند. به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمیدارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیستها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبیمان را لکهدار نمایند. بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینهتوزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار میدهند؛ و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه میگویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است! که چه خوب است [به] این سؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانی نزد غربی و شرقیها احترام و اعتبار داشتهاند که امروز بیاعتبار شدهاند! آری، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین انقلابی خود عدول کنند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین (ع) را با دستهای خود ویران نماید، آنوقت ممکن است جهان خواران او را بهعنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بیفرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف؛ آنها ولی و قیم باشند ما جیرهخوار و حافظ منافع آنها؛ نه یک ایران باهویت ایرانی-اسلامی.»
دکتر رضا سراج
عضو هیئت علمی دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل راهبردی
منبع:فارس